دوستان عزیز ، سلامـــــــــــ
من سعی می کنم در این وب اطلاعاتی درباره ی فیزیک در اختیارتان بگذارم ؛ و
نور و ویژگی های آن :
اگر چه با شناخت دقیق از ویژگی ها و خصوصیات نور توسط دانشمندان فیزیک،ولی مایه ی بسی شگفتی است که با توجه به پیشرفت ارزنده ای که در علم و فناوری صورت گرفته است، در باره ی نور که همه جا را فرا گرفته،شاید خیلی تعجب خواهید کرد،که اگر بگویم که در دنیای بزرگ ما هنوز جواب قانع کننده ای برای کشف حقیقت نور پیدا نشده است.
اگر چه دانشمندان علم فیزیک در قرن شانزدهم اطلاعاتی در باره ی تابش و بازتابش و شکست نور کسب کرده بودند، و حتی در آن زمان از عدسی برای ساختن عینک و دوربین و میکروسکوپ استفاده می شد، ولی تا به حال حقیقت نور بطور کامل بر کسی مسلم نشده است.
اولین بار دکارت دانشمند فرانسوی، در سال 1635 میلادی قوانین نور را بر اساس سیر مستقیم نور پیدا کرد. بعد ها نیوتون دانشمند انگلیسی نظر داد که نور سیلی از ذرات بسیار کوچک که از منبع نور با سرعت خیلی زیاد، مانند گلوله هایی به اطراف پرتاب می شوند. این نظریه هر چند که خیلی از مسائل مربوط به نور را در زمان خود حل کرد، ولی در اولین مراحل از بیان برخی مسائل مربوط به نور عاجز ماند، و نظریه ی دیگری جانشین آن گردید.
بدین ترتیب که هویگنس فرضیه ی موجی بودن نور را عرضه کرد. بر طبق این نظریه، نور نیز مانند صوت به
صورت امواج کروی، دانشمندان دیگری نظیر یانگ و فرنل نظریه اخیر را تا?یید کردند.
بلاخره دانشمند معروف فیزیک اینشتین بر این عقیده شد که نور به صورت ذرات ریزی از منبع روشنایی به اطراف منتشر می شوند، و هر یک از این ذرات را فوتون نامید، به عقیده اینشتین هر ذره نور مقداری انرژی همراه خود دارد، و همین انرژی ذزات در پدیده ی فوتوالکتریک به انرژی الکتریکی تبدیل می شود.
هر چند که ماهیت نور به طور قطعی برای بشر معلوم نشده است، در عوض ویژگی های جالبی از آن مورد بررسی دانشمندان فن قرار گرفته است. مثلاً وقتی پرتوهای نور خورشید که نورمرکبی می باشد از منشور عبور می کنند،مشاهده می شود که به اجزای ساده تشکیل دهنده آن یعنی هفت رنگ قرمز - نارنجی - زرد - سبز - آبی - نیلی و بنفش تجزیه می شود. البته این هفت رنگ با چشم به طور عادی قابل تشخیص است، در صورتی که با وسایل مخصوص، بیش از صد رنگ در طیف نور خورشیدمی توان مشاهده کرد. نیوتون هم چنین به کمک صفحه معروف خود نشان داد که از ترکیب رنگ های اصلی که در طیف دیده می شود، دوباره رنگ سفید حاصل می گردد.
نور هم ویژگی یک ذره را دارد و هم ویژگی یک موج. ویژگی اساسی «ذره» این است که اگر به ذره? دیگری برخورد کند به آن ضربه میزند؛ مثل دو توپ بیلیارد. اما وقتی یک موج به ذرات میرسد رفتارهای دیگری نشان میدهد، مثلا وقتی نور از درون منشور عبور میکند میشکند. اگر نور را به عنوان ذره در نظر بگیریم، به کوچکترین جزء سازنده? آن فتون میگوییم. یک فتون میتواند به ذرات مادی ریزی مثل الکترون ضربه وارد کند. از دید موجی میگوییم نور یک موج الکترومغناطیس است. بدون این که وارد جزئیات شویم یادتان باشد که یک ویژگی اصلی موجهای الکترومغناطیس این است که در خلأ - جایی که هیچ چیزی نباشد - با سرعت c = 3 times 10^8 m/s متر بر ثانیه حرکت میکنند. برای آسانی این عدد را با حرف c نمایش خواهیم داد.
هرچه فرکانس نور بیشتر باشد، طول موج آن کوتاهتر است و برعکس هرچه فرکانس کمتر باشد، طول موج نو بلندتر است. پس اگر من از این پس درباره نوری با فرکانس 3000 هرتز صحبت کردم شما به آسانی میتوانید طول موج آن را با استفاده از رابطه? بالا به دست آورید.
ویدئو آموزش تولید برق از آهن ربا در لینک زیر
اگر شما مثل شکل زیر یک کِش به سیم پیچ هارددیسک ببندید و در کنار آهنربای هارددیسک قرار بدین با لرزش کِش در سیم پیچ جریان برقی ایجاد میشود که میتوان چندین لامپ اِل ای دی رو روشن کرد!!! یعنی نزدیک سه ولت !!! دلیل این مسئله قدرت ربایش بالای این نوع از آهنرباهاست که کیفیت خوبی هم دارند
توجه کنید
سیم پیچ هارد دیسک بسیار ظریف هست و خیلی راحت پاره میشه یا با گرمای هویه ذوب میشه!!!
لامپهای اِل ای دی قطبهای مثبت و منفی دارد و با برق حدود سه ولت روشن میشه و برق بالاتر راحت اونها رو ضعیف میکنه یا می سوزونه!!!
مواد مغناطیسی
آهنربا بعضی از فلزها، و نه همهی آنها، را جذب میکند. آهن، نیکل،کبالت و انواع فولاد جذب آهنربا میشوند اما فلزهای زیادی (مانند مس، آلومینیم، برنج، طلا، روی، نقره و سرب) وجود د ارند که آهنربا آنها را جذب نمیکند.
موادی که جذب آهنربا میشوند خود قابل تبدیل به آهنربا هستند. اگر یک سوزن فولادی را در مجاورت یک آهنربا قرار دهید، حتی پس از دور شدن آهنربا ،می بینیدکه سوزن نیز آهنربا شده است. میخ هم در مجاورت آهنربا خاصیت آهنربایی پیدا میکند اما با دور شدن آهنربا این خاصیت را از دست میدهد. فولاد خاصیت آهنربایی را در خود نگه میدارد اما آهن این خاصیت را نگه نمیدارد. آهنرباهایی که خاصیت مغناطیسی خود را نگه میدارند، آهنرباهای دائمی نامیده میشوند. اغلب این آهنرباها از فولاد، یا آلیاژهای فلزات یا موادی به نام فریت ساخته شدهاند. میتوان آهنربا را به شکل میله، نعل اسب یا حلقه ساخت.
قطبهای آهنربا
به نظر میآید که نیروهای وارد از آهنربا بر اجسام، از دو نقطهی واقع در دوسر آهنربا سرچشمه میگیرند. این دو نقطه را قطبهای آهنربا می نامند. یکی از آنها قطب شمال و دیگری قطب جنوب است. هر گاه قطب شمال دو آهنربا را بر هم نزدیک کنند بر هم اثر دافعه ایجاد میکنند. اما قطب شمال یک آهنربا، قطب جنوب آهنربای دیگر را جذب میکند. هرگاه قطعهای آهن یا فولاد را وارد میدان مغناطیسی یک آهنربا کنند، چنان آهنربا میشود که قطبهای آن مخالف قطبهای آهنربای اصلی باشد؛ و به همین دلیل این دو آهنربا همدیگر را جذب میکنند .
هیچ کس به یقین طرز کار آهنربا را نمیداند. دانشمندان فکر میکنند در موادی مانند آهن و فولاد، هر اتم یک آهنربای ظریف است. در حالت عادی این آهنرباها در جهتهای مختلف امتداد دارند و اثر یکدیگر را خنثی میکنند. اما وقتی مادهای مغناطیسی شد اتمهای آن در یک جهت معین پشت سر هم مرتب میشوند و ماده به یک آهنربای بزرگ تبدیل میشود.
*روی، جذب آهنربا نمیشود. ظروف رویی به این دلیل جذب آهنربا میشوند که در آنها فولاد وجود دارد. فقط پوشش نازکی از روی، ظرف را پوشانیده است.
آهنربای الکتریکی
آهنربای الکتریکی از انواعی است که میتوان به دلخواه اثر آن را قطع و وصل کرد. این نوع آهنربا با پیچیدن رشتهای سیم عایق دار به دور یک هستهی آهنی به دست میآید. سپس از سیم یک جریان الکتریکی عبور میدهند، که باعث آهنربا شدن آهن میشود. با قطع جریان، خاصیت آهنربایی آهن نیز از بین میرود. هرگاه هسته را به جای آهن، از فولاد بسازند، پس از قطع جریان نیز خاصیت آهنربایی را در خود نگه میدارد. طرز ساختن آهنرباهای دائمی به همین ترتیب است.
از آهنربای الکتریکی برای جدا کردن آهن و فولاد از مواد دیگر در انبارهای قراضهی فولاد، و بیرون کشیدن برادهی آهن از چشم مصدوم استفاده میشود.
تاریخچه
یونانیان باستان از حدود 2500 سال پیش آهنربا را شناخته بودند. آنها میدانستند که سنگ مغناطیسی آهن، آهنربای طبیعی است. رفتار خود زمین نیز مانند یک آهنربای بزرگ است و سنگ مغناطیسی آهن و آهنرباهای دیگر را جذب میکند و به همین دلیل این آهنرباها میل دارند در امتدادهای یکسان قرار گیرند. قطبنما با استفاده از همین نکته ساخته شد.
در 1820م [1199ه. ش.] هانس کریستین اورستد، دانشمند دانمارکی، کشف کرد که جریان الکتریکی بر آهنربا اثر میگذارد. در دههی 1830م [1210ه.ش.] مایکل فاراده کشف کرد که با حرکت دادن یک آهنربا در یک پیچک، میتوان در پیچک یک جریان الکتریسیته ایجاد کرد. این اولین باری بود که جریان برق بدون استفاده از باطری تولید شد. در نیروگاههای امروزی نیز از همین ایده استفاده میکنند.
*هرگاه آهنربایی را از وسط آویزان کنند سعی میکند در راستای شمال- جنوب قرار گیرد. علت این امر جذب قطبهای آهنربا توسط قطبهای آهنربایی زمین است. منظور از " قطب شمال " آهنربا "قطب جست و جو کنندهی شمال" آن، یعنی آن سر آهنرباست که رو به شمال میایستد.
*هر آهنربا در اطراف خود یک میدان مغناطیسی ایجاد میکند. میدان، فضایی است که جذب و دفع در آن صورت میگیرد. هرگاه برادهی آهن را روی قطعه مقوای نازکی بریزید که خود بر روی آهنربایی قرار دارد خطوط میدان مغناطیسی قابل مشاهده میشود.
کاربردهای آهنربای برقی
(استفاده های الکترومغناطیس)
کاربردهای آهنربای برقی چیست؟
در پرتو ساخت میدان آهنربایی / حوزه مغناطیسی، بسیاری از دستگاه های مهم و مفیدی که اکنون در اختیار است، ساخته شدند.
با آهنرباهای برقی می توان چیزهای فلزی سنگین وزن را از زمین بلند کرد. وقتی که جریان برق آهنربای برقی قطع شود، خاصیت آهنربایی آن هم از بین می رود و چیز فلزی رها
می شود.
از این نوع آهنربا، برای خُرد کردن خودروهای فرسوده و از کارافتاده استفاده می شود.
آهنربای برقی نه تنها برداشتن پاره های سنگین را آسان کرده، بلکه در هر دستگاهی که دارای یک مدار برقی است، به کار می رود. مانند زنگ اخبار برقی، موتور های برقی، تلگراف، آهنربای برقی، دینام، و ....
هرچند که از قدیم می گفتند نیروی یک آهنربا فقط تا مسافت معینی به کار می آید، ولی این مایکل فاراده بود که برای نخستین بار میدان های نیرو و خطوط نیرو را تشریح کرد. از آن پس چیزهای بسیاری مانند تلفن، رادیو و ... ساخته شدند.
مقدمه
در یک هادی عایق شده مانند قطعهای سیم مسی ، الکترونهای آزاد شبیه مولکولهای گازی که در ظرفی محبوس شدهاند، حرکات کاتورهای انجام میدهند و مجموعه حرکات آنها در طول سیم هیچ گونه جهت مشخصی ندارد. تعداد الکترونهایی که به چپ حرکت میکنند با تعداد الکترونهایی که به راست حرکت میکنند، یکی است و برآیند آنها صفر میباشد. ولی اگر دو سر سیم را به باتری وصل کنیم، این برآیند دیگر صفر نیست.
تاریخچه
تاریخ الکتریسیته به 600 سال قبل از میلاد میرسد. در داستانهای میلتوس (Miletus) میخوانیم که یک کهربا در اثر مالش کاه را جذب میکند. مغناطیس از موقعی شناخته شد که مشاهده گردید، بعضی از سنگها مثل مگنیتیت ، آهن را میربایند. الکتریسیته و مغناطیس ، در ابتدا جداگانه توسعه پیدا کردند، تا این که در سال 1825 اورستد (Orested) رابطهای بین آنها مشاهده کرد. بدین ترتیب اگر جریانی از سیم بگذرد میتواند یک جسم مغناطیسی را تحت تأثیر قرار دهد. بعدها فاراده کشف کرد که الکتریسیته و مغناطیس جدا از هم نیستند و در مبحث الکترومغناطیس قرار میگیرد.
مشخصات جریان الکتریکی
از نظر تاریخی نماد جریان I ، از کلمه آلمانی Intensit که به معنی شدت است، گرفته شده است. واحد جریان الکتریکی در دستگاه SI ، آمپر است. به همین علت بعضی اوقات جریان الکتریکی بطور غیر رسمی و به دلیل همانندی با واژه ولتاژ ، آمپراژ خوانده میشود. اما مهندسین از این گونه استفاده ناشیانه ، ناراضی هستند.
آیا شدت جریان در نقاط مختلف هادی متفاوت است؟
شدت جریان در هر سطح مقطع از هادی مقدار ثابتی است و بستگی به مساحت مقطع ندارد. مانند این که مقدار آبی که در هر سطح مقطع از لوله عبور میکند، همواره در واحد زمان همه جا مساوی است، حتی اگر سطح مقطعها مختلف باشد. ثابت بودن جریان الکتریسیته از این امر ناشی میشود که بار الکتریکی در هادی حفظ میشود. در هیچ نقطهای بار الکتریکی نمیتواند روی هم متراکم شود و یا از هادی بیرون ریخته شود. به عبارت دیگر در هادی چشمه یا چاهی برای بار الکتریکی وجود ندارد.
سرعت رانش
میدان الکتریکی که بر روی الکترونهای هادی اثر میکند، هیچ گونه شتاب برآیندی ایجاد نمیکند. چون الکترونها پیوسته با یونهای هادی برخورد میکنند. لذا انرژی حاصل از شتاب الکترونها به انرژی نوسانی شبکه تبدیل میشود و الکترونها سرعت جریان متوسط ثابتی (سرعت رانش) در راستای خلاف جهت میدان الکتریکی بدست میآورند.
چگالی جریان الکتریکی
جریان I یک مشخصه برای اجسام رسانا است و مانند جرم ، حجم و ... یک کمیت کلی محسوب میشود. در حالی که کمیت ویژه دانستیه یا چگالی جریان j است که یک کمیت برداری است و همواره منسوب به یک نقطه از هادی میباشد. در صورتی که جریان الکتریسیته در سطح مقطع یک هادی بطور یکنواخت جاری باشد، چگالی جریان برای تمام نقاط این مقطع برابر j = I/A است. در این رابطه A مساحت سطح مقطع است. بردار j در هر نقطه به طرفی که بار الکتریکی مثبت در آن نقطه حرکت میکند، متوجه است و بدین ترتیب یک الکترون در آن نقطه در جهت j حرکت خواهد کرد.
اشکال مختلف جریان الکتریکی
در هادیهای فلزی ، مانند سیمها ، جریان ناشی از عبور الکترونها است، اما این امر در مورد اکثر هادیهای غیر فلزی صادق نیست. جریان الکتریکی در الکترولیتها ، عبور اتمهای باردار شده به صورت الکتریکی (یونها) است، که در هر دو نوع مثبت و منفی وجود دارند. برای مثال، یک پیل الکتروشیمیایی ممکن است با آب نمک (یک محلول از کلرید سدیم) در یک طرف غشا و آب خالص در طرف دیگر ساخته شود. غشا به یونهای مثبت سدیم اجازه عبور میدهد، اما به یونهای منفی کلر این اجازه را نمیدهد. بنابراین یک جریان خالص ایجاد میشود.
جریان الکتریکی در پلاسما عبور الکترونها ، مانند یونهای مثبت و منفی است. در آب یخ زده و در برخی از الکترولیتهای جامد ، عبور پروتونها ، جریان الکتریکی را ایجاد میکند. نمونههایی هم وجود دارد که علیرغم اینکه در آنها ، الکترونها بارهایی هستند که از نظر فیزیکی حرکت میکنند، اما تصور جریان مانند "حفرههای (نقاطی که برای خنثی شدن از نظر الکتریکی نیاز به یک الکترون دارند) مثبت متحرک ، قابل فهم تر است. این شرایطی است که در یک نیم هادی نوع p وجود دارد.
اندازه گیری جریان الکتریکی
جریان الکتریکی را میتوان مستقیما توسط یک گالوانومتر اندازه گیری کرد. اما این روش نیاز به قطع مدار دارد که گاهی مشکل است. جریان را میتوان بدون قطع مدار و توسط اندازه گیری میدان مغناطیسی که جریان تولید میکند، محاسبه کرد. ابزارهای مورد نیاز برای این کار شامل سنسورهای اثر هال ، کلمپ گیرههای جریان و سیم پیچهای روگووسکی است.
مقاومت الکتریکی
اگر اختلاف پتانسیل معینی را یک بار به دو انتهای سیم مسی و بار دیگر به دو انتهای میله چوبی وصل کنیم، شدت جریانهای حاصل در هر لحظه با هم اختلاف زیادی خواهند داشت. خاصیتی از هادی را که اختلاف مزبور را باعث میشود، مقاومت الکتریکی گویند، که آن را با R نشان میدهند و مقدار آن برابر R = V/I است که در آن V اختلاف پتانسیل بین دو سر سیم و I جریان الکتریکی است. واحد مقاومت الکتریکی اهم یا ولت بر آمپر میباشد.
توان الکتریکی
یک مدار الکتریکی را در نظر میگیریم که حامل جریان I و ولتاژ V بوده و یک مقاومت Rدر آن قرار دارد. بار الکتریکی dq موقع عبور از مقاومت به اندازه Vdq ، از انرژی پتانسیل الکتریکی خود را از دست میدهد. طبق قانون بقای انرژی ، این انرژی در مقاومت به صورت دیگری ، مثلا گرما ظاهر میشود. گر در مدت زمان dt ، انرژی du حاصل شود، در این صورت داریم:
P=du/dt
در این رابطه P ، توان الکتریکی است که دارای واحد وات میباشد. برای یک مقاومت میتوان توان را به صورت زیر:
P = RI2
نوشت.
برای دیدن فیلم آموزش کانی ها هشتم ، در اینجا کلیک کنید .
جریان برق / الکتریسیته در چه نوع جسمی جریان می یابد؟
جریان برق / الکتریسیته در جسم یا ماده ای جریان می یابد که اتم های آن به ترتیب خاصی قرار گرفته اند. این گونه جسم / ماده را رسانا / هادی می نامند. مانند: فلزهایی چون آهن و مس.
جسم / ماده ای را هم که اتم های آن طوری قرار گرفته اند که برق / الکتریسیته به آسانی از آن رد نمی شود و جریان نمی یابد، نارسانا / عایق می نامند. مانند: چوب، لاستیک
آزمایش و تجربه:
چیزهای مورد نیاز آزمایش:
1 - یک عدد پیل / باتری
2 - سه رشته سیم برق
3 - یک عدد لامپ چراغ قوه با سرپیچ
4 - دو عدد میخ
5 - یک تکه چوب
6 - یک صفحه فلزی کوچک
روش آزمایش:
نخست دو میخ به تکه چوب کوبیده شود و دو سر سه رشته سیم برق هم از پوشش در آورده و لخت شود. یک سر یکی از سیم ها را به پیل / باتری وصل کرده و سر دیگر آن به طرف سرپیچ لامپ وصل شود.
سپس طرف دیگر سرپیچ لامپ با رشته دوم سیم به یکی از میخ های کوبیده شده روی تکه چوب وصل گردد و میخ دیگر هم با رشته سوم برق به سر دیگر پیل / باتری وصل شود.
مشاهده می گردد که لامپ روشن نمی گردد، زیرا جریان برق / الکتریسته به وسیله تکه چوب که جسم / ماده نارسانا می باشد، قطع شده و جریان ندارد.
حال صفحه فلزی کوچک روی دو میخ کوبیده شده قرار داده شود، مشاهده می گردد که لامپ روشن می گردد، زیرا جریان برق / الکتریسته به وسیله صفحه فلزی که جسم / ماده رسانا
می باشد، وصل شده و جریان دارد.
سلام این مسابقه جالب و هیجان انگیز رو از دست ندهید .
بچه های کلاس ما این مسابقه رو تو حیاط مدرسه انجام دادند و کلی لذت بردند .
وسایل مورد نیاز : قوطی خالی رانی(آلومینیومی) - بادکنک باد شده - یه تیکه پشم یا اینکه موهای خودتون که باید خشک و تمیز باشه (ژل و اسپری نزده )
خوب حالا یه قسمت از زمین روکه کشیب داره به عنوان خط شروع مشخص کنید و شرکت کنندگان پشت خط بایستند و قوطی رانی هاشون رو ،روی خط قرار بدند .
حالا بادکنک رو باید با پشم مالش بدندتادارای بار الکتریکی بشه و آن را نزدیک قوطی رانی قرار بدند و باید طوری بادکنک رو بگیرند تا رانی رو به جلو حرکت کند .
و رانی هرکس که زود تر به خط پایان برسه ، برنده است.
خوب حالا به نظرتون علت حرکت قوطی رانی چیست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
.
آزمایش : مواد لازم : آب ، فلفل ، مایع ظرفشویی ، ظرف .
در ظرفی (ترجیحا شفاف ) مقداری آب بریزید .
بعد کمی فلفل را روی آب بریزید .
انگشت خود را به مایع ظرفشویی آغشته کنید .
بعد انگشت خود را در ظرف فرو کنید .
چه می بینید ؟
می بینیم که فلفل ها از دستمان فرار می کنند . چرا ؟
با ورود مایع ظرفشویی یا لباسشویی به داخل آب، کشش سطحی آب کاهش می یابد. موادی که باعث کاهش کشش سطحی آب می شوند مواد سطح فعال (Surfactant) نام دارند که مولکول های آب را از هم جدا می کنند. در این فعالیت علمی، کشش سطحی آب در عقب فلفل ها در اثر نفوذ مواد سطح فعال (مانند مایع ظرفشویی یا لباسشویی) کاهش می یابد. به همین دلیل، مناطقی از آب که کشش سطحی بالاتری دارند آن را به سمت جلو می کشند. پس از گذشت زمان، با پخش شدن ماده ی شوینده در کل آب، کشش سطحی همه ی مناطق کاهش می یابد و فلفل ها از حرکت می ایستد، چرا که در این حالت تفاوت کشش سطحی مناطق مختلف آب با هم به صفر می رسد.
دانش پژوهان عزیز، یکی از مهارت های پرکاربرد که در بسیاری از پروژه ها مورد استفاده قرار می گیرد، مهارت نحوه ساخت مدارات الکترونیکی است که در زیر توضیحاتی در مورد آن ارائه می شود.
در ساخت بسیاری از پروژه ها، نیاز به ساخت مدارات الکترونیکی خواهید داشت. برای ساخت یک مدار الکترونیکی چندین راه وجود دارد، می توان قطعات را مستقیم با سیم به هم متصل نمود، می توان مدار را بر روی فیبر سوراخدار و یا برد برد نیز پیاده سازی نمود.
ولی روشهای فوق همیشه عملی نمی باشد و با پیچیده شدن مدار و زیاد شدن تعداد اعضای آن، احتمال پیش آمدن مشکل و اتصالی در این روش های بالا خواهد رفت. روش اصولی و مناسب برای ساخت یک مدار الکترونیکی طراحی نقشه مدار بر روی فیبر مسی و نصب قطعات بر روی آن می باشد. در این روش، ورقه های نازک چسبیده بر روی فیبر، نقش سیم را بازی می کنند. این روش می تواند برای ساخت مدار های بسیار پیچیده نیز به کار رود.
برای ساخت مدار به روش فوق، اولین وسیله مورد نیاز فیبر مسی می باشد. فیبر مسی، فیبری است که یک طرف آن کاملاً از یک لایه نازک مس پوشیده شده باشد برای ساخت یک مدار باید ابتدا نقشه آن را بر روی فیبر مسی رسم نماییم، سپس غیر از نواحی مسی زیر نقشه رسم شده، سایر مس های موجود بر روی فیبر را حل نماییم و از بین ببریم.
برای رسم نقشه مدار بر روی فیبر مسی می توان از لتراست (حروف بر گردان) یا ماژیک ضد آب استفاده نمود.
برای ساخت مدار ابتدا سطح مس را کاملاً تمیز نمایید (بهتر است آن را بوسیله سیم ظرفشویی تمیز کنید)، تا چربی های روی آن از بین رود، سپس نقشه مدار را بوسیله لتراست (یا مازیک ضد آب) بر روی فیبر مسی رسم نمایید.
در این مرحله یک ظرف پلاستیکی یا شیشه ای تهیه نمایید (تا در مجاورت اسید خورده نشود) و اسید مدار چاپی را طبق دستور العمل موجود بر روی آن، درون این ظرف بریزید و با آب مخلوط کنید. اسید مدار چاپی، اسید پر کلرو دو فور می باشد و باید با نسبت حدود 100 تا 200 گرم بر لیتر با آب مخلوط شود، پس از حل شدن کامل اسید، فیبر مسی آماده شده را درون ظرف بیاندازید و آرام آرام تکان دهید. پس از حدود 30 دقیقه بخش های اضافه فیبر مسی خورده شده و مدار شما آماده خواهد شد. در این مرحله فیبر را بوسیله انبر از درون اسید خارج نموده و لتراست های روی آن را توسط سیم ظرف شویی بسایید و در انتها بوسیله دریل و مته 1 یا 5/1، محل نصب قطعات را سوراخ نمایید.
لازم به ذکر است که روشهای دیگری نیز مانند استفاده از اسپری positive، لامینت و ... نیز وجود دارند که کمی از این روش پیچیده تر باشند.
بخش پژوهش های دانش آموزی تبیان -
کوچکترین اصطکاک در پمپهای بنزین ممکن است باعث بروز حادثه شود؛ چراکه بخار ناشی از بنزین در محل پمپ بنزین خاصیت اشتعال بسیار زیادی دارد.
پمپ بنزین دارای منطقه بندی خاصی است. خطرناکترین منطقه در پمپ بنزین، دهانه باک وسیله نقلیه به هنگام سوخت گیری است و مقدار بسیار کم انرژی تا دو دهم میلی ژول نیز میتواند در این منطقه باعث انفجار شود.
این مقدار انرژی حتی می تواند از اصطکاک بین دست با موی سر یا لباس و روشن شدن گوشی تلفن همراه یا برقراری تماس با آن به وجود آید. گوشیهای تلفن همراه ضد انفجار نیستند و با روشن شدن صفحه نمایش یا فشردن دکمههای آن ممکن است به دلیل نفوذ گاز سوخت، انفجار رخ دهد.
سه تیکه فلزی رادرون ماهیتابه قراردهید.
فویل آلومینیومی مچاله شده را رویش قرار دهید.
مقداری نفت یا بنزین رویش بریزید
حال باتلفن همراه خود باکسی تماس بگیرید و صبر کنید
وبعد آتش می گیرد